خانواده درمانی تجربه نگر ( نمادی ) ویتاکر
کارل ویتاکر با خصوصیات غیر متعارف ، پرشور و بحث انگیزی که دارد مظهر یک خانواده درمانگر تجربه نگر به شمار می آید . نخستین حامی فعال بودن درمانگر و اعمال فشار به بیماران برای رشد یافتگی و انسجام ( پختگی ) بود نه آنکه درمانگر صرفا نوعی بینش یا درک فراهم آورد که موجب تسهیل سازگاری بیماران با جامعه شود .
ویتاکر در کار با بیماران اسکیزوفرنیایی موضع متهورانه که پیش از آن هرگز مورد حمایت قرار نگرفته بود یعنی هر شرکت کننده تا حدودی برای طرف مقابل به طور همزمان نقش بیمار و درمانگر را ایفا می کند . هر چه ویتاکر رویکرد نامتعارف خویش را برای درمان بیماران اسکیزوفرنیایی بیشتر به کار می برد . از نقش کلیدی خانواده در سبب شناسی این اختلال آگاهی بیشتری می یافت او با گسترش دیدگاه خویش رفته رفته اسکیزوفرنی را مشکلی درون روانی و بین فردی تلقی کرد و بیماران خود را به همراه خانواده شان درمان نمود . ویتاکر که در دهه ی 1990 از منصب دانشگاهی خویش کناره گرفت تا اوایل همان دهه به طور فعال کارگاههای آموزشی گسترده ای را در سطح کشور اجرا کرد . او رویکرد درمانی خود را خانواده درمانی نمادی – تجربه نگر نامید . فرض اساسی رویکرد مزبور آن است که خانواده در ننتیجه ی تجارب عاطفی یا هیجانی خود تغییر می کند نه از راه آموزش . از انجایی که بسیاری از تجارب ما خارج از میر آگاهی یا هشیاری مان رخ می دهند – این امر بیانگر افکار روانکاوانه ی ویتاکر راجع به فرایندهای ناهشیار است – بهترین راه دستیابی به آنها به صورت غیر کلامی یا نمادین و از طریق فرایندهای ناگفته اما تاثیر گذاری است که در داخل خانواده رخ می دهند به قول ویتاکر با اینکه آموزش می تواند بسیار مفید واقع شود این فرایند نهان خانواده است که بیشترین توان را برای تغییر بالقوه در درون خود دارد .
ویتاکر بر این نکته اصرار دارد که هر دو عامل واقعیت نگر و نمادین در کار درمان دخالت دارند و جنبه ی نمادین درمان را به سان زیر ساخت یک شهر می داند . او معتقد است که دنیای زیر زمینی شخصی ما تحت سلطه ی جریان تکانه ها و نمادهای تحولی و تکاملی قرار دارد هر چند که این امر همیشه به شکل هشیار نباشد به نظر ویتاکر همین زیر ساختهای عاطفی هستند که جریان زندگی تکانه ای ما را تضمین می کنند .
ویتاکر در مقام یک درمانگر سعی کرد دنیای پیچیده ی تکانه ها و نمادهای خانواده را از طریق جست وجو و ابراز همان تکانه ها در درون خودش درک کند . وی با اظهار علاقه برای پذیرش و بیان تکانه ها و خیالات شخصی خود به اعضای خانواده کممک می کرد تا نسبت به شناسایی ، بیان و پذیرش تکانه ها و خیالات خود احساس راحتی بیشتری داشته باشد . رشد و تحول یکایک اعضای خانواده از دید ویتاکر وقتی برانگیخته می شود که انان خویش را قسمتی از یک خانواده منسجم به شمار آورند . از لحاظ ساختار امکان دارد که مرزهای خانوادگی در هم ریخته یا نفوذ ناپذیر باعث عملکرد ناکارساز ، خرده نظام ها ، تبانیهای مخرب ، انعطاف پذیری نقشها و جدایی نسل ها از هم گردند . مشکلات مربوط به فرایند می توانند موجب موجب فروپاشی امکان مذاکره و توافق اعضا برای حل تعارض شوند و شاید باعث گردند تا صمیمت ، دلبستگی یا اعتماد از میان برود چونکه نیازهای مربوط به روابط فردی همچنان ارضا نشده باقی می مانند .
در مجموع ویتاکر چنینی فرض می کند که نشانه های اختلال هنگامی ظهور می کنند که فرایند ها و ساختهای بدکار به مدتی طولانی تداوم می یابند و مانع توان خانواده برای اجرای تکالیف زندگی می شوند . ویتاکر با حفظ گشودگی و خودانگیختگی در تعامل عاطفی خویش با خانواده از مفاهیم متلق به سایر خانواده درمانگرها ( دوسویگی کاذب ، درهم تنیدگی و گسستگی بلاگردانی ، مثلث سازی ، وابستگی متقابل و انتقالهای چرخه ی زندگی ) آزادانه استفاده می کند . او زمانی از این مفاهیم استفاده می کند که احساس کند باید اعتقادش را درباره ی وقایعی که درون وقایعی که درون خانواده اتفاق می افتد و مانع رشد و انعطاف پذیری نقش هاست ابراز کند . به اعتقاد ویتاکر آسیب روانی ناشی از همان ساز و کارهایی است ک رفتار بهنجار را می سازد .
به نظر ویتاکر فرایند یعنی آنچه در خلال جلسات خانواده درمانی رخ می دهد – و نحوه ی تجربه ی احساسات بیان آسیب پذیری ها و درمیان گذاشتن افکار بازبین ( سانسور ) نشده توسط هر کدام از شرکت کنندگان ( از جمله خودش ) نقطه ی ثقل درمان به شمارمی آید . ویتاکر در کار با خانواده از دیدی سنت شکن و خلاق و گاه زشت و تکان دهنده – برخوردار است بنا به توصیف مینوچین او از مزاج عدم رهنمود ، اغوا ، خشم ، فرایند ( تفکر ) نخستین ، ملال و حتی به خواب رفتن نیز به عنوان ابزارهایی تماما نیرومند برای تماس و چالش استفاده استفاده می کند .
تعیین اهداف درمان : به نظر ویتاکر رسالت خانواده درمانگرعبارت است از کمک به خانواده ی سه نسلی برای حفظ همزمان احساس با هم بودن و در عین حال احساس جدایی و خود پیروی سالم . خانواده های سالم ساختاری چنانکه گویی به وجود می آورند که آزادی عمل در نقش گذاری را می دهند و غالبا برای هر عضو این امکان را فراهم می سازند تا نقش های جدید را امتحان کرده و به دیدگا های نوینی دست یابند .
به نظر ویتاکر این تبادل و تعویض فرصتی است برای پدیدایی نوعی پیام رسانی سالم و سرراست و مستقیم که در آن همه اعضای خانواده قادرند به خود نگاه افکنده و به صورت فردی و همین طور خانوادگی رشد و نموو داشته باشند ویتاکر در راستای دیدگاه تجربه نگر خویش سلامت خانواده را به مثابه فرایندی دائمی از شدن می داند که در طی آن هر یک از اعضا تشویق می شود برای دستیابی به حداکثر رشد یافتگی گسترده ی کاملی از نقش های خانوادگی را مورد کاوش قرار دهد .
درمانگر برای فعال سازی نظام از کار افتاده و شتاب دادن به اختلال از پسخوراند مثبت استفاده می کند با این اعتقاد که نشانه ها در اثر این تجدید ساختار ناپدید خواهند شد . به معنای دقیقتر ویتاکر همان استاد فن ذن 0 مراقبه ) است که چند کوان یعنی چیستان یا معمایی برای تعمق کردن در شاگرد تازه کار عرضه می دارد و در طی این فرایند راهی غیر خطی و غیر منطقی برای تفکر بر می انگیزد که موجب روشنگری می شود . ویتاکر استفاده از این امور محال و بی منطق را به برج کج پیزا تشبیه می کند اگر کسی یک جمله بیهوده و غیر منطقی بگوید او آن گفته را می پذیرد روی آن سوار می شود و آن قدر بر آن می افزاید تا انکه سرانجام برج مزبور به قدری بلند و کج شود که فرو بریزد .
به نظر ویتاکر یکی از شاخص های رشد خانواده رشد خانواده عبارت است از افزایش تحمل خانواده در برابر بیهودگی ها و مهملات زندگی
فرایند درمان : خانواده درمانی نمادی – تجربه نگر هدف خود را کمک به تکوین احساس عمیق تر تعلقات خانوادگی و اعضا و در عین حال ترغیب فردیت در تمامی اعضای خانواده می داند ویتاکر به جای توجه به نشانه های بیمار معلوم دفعتا کل خانواده را وارد معرکه معرکه می سازد و تمامی انه ارا به صورت گروهی وامی دارد تا مبنای وجود خویش به عنوان یک واحد خانوادگی را مورد بررسی قرار دهند .
منبع کتاب خانواده درمانی گلدنبرگ